بررسی اثر حاکمیت شرکتی بر رابطه بین سرمایه فکری و ارزش بازار شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهراندر این تحقیق به بررسی رابطه میان سرمایه فکری و ارزش بازار شرکتها با در نظر گرفتن عاملیت حاکمیت شرکتی پرداخته شد بهگونهای که شرکتها ازلحاظ حاکمیت شرکتی خوب و بد، تفکیک شدند و رابطه میان سرمایه فکری و ارزش بازار شرکتی بهطور مجزا در این شرکتها موردبررسی قرار گرفت. به جهت تفکیک حاکمیت شرکتی خوب و بد از 5 شاخص استفادهشده که مشتمل بر 12 سؤال میباشد. جامعه آماری موردنظر مربوط به 100 شرکت میباشد که طی سالهای مالی 1387 الی 1391 موردبررسی قرار گرفتند که اطلاعات این شرکتها از سایت کودال مربوط به سازمان بورس اوراق بهادار استخراجشده است. تحلیل دادهها با نرمافزار Eviews صورت گرفته است. دادههای موردبررسی این تحقیق از نوع پانل میباشد و با توجه به آزمونهای صورت گرفته چه برای شرکتهایی با حاکمیت شرکتی خوب و چه بد، روش اثرات تصادفی برای دادههای پانل که مبتنی بر روش حداقل مربعات تعمیمیافته میباشد، استفادهشده است. از مقایسه نتایج برآورد الگو به روابط معناداری، بین سرمایه فکری و ارزش بازار شرکتی در شرکتهایی که حاکمیت شرکتی خوب و بد داشتند، رسیدیم. واژگان کلیدی: حاکمیت شرکتی، سرمایهی فکری، ارزش بازار شرکت فهرست رئوس مطالب صفحه 1-6 پرسشها و فرضیات تحقیق.. 7 2-1-3 مروری بر چشمانداز تاریخی سرمایه فکری.. 17 2-2-4 روشهای حاکمیت و کنترل شرکتی.. 46 3-3 طرح مسئله و هدف تحقیق.. 64 3-9 روشهای آماری و آزمون فرضیهها73 3-9-1 معرفی مدلهای مورداستفاده74 3-9-2 نحوهی آزمون فرضیههای تحقیق.. 74 3-9-3 استنتاج آماری از رگرسیون. 79 3-10 نرمافزارهای رایانهای مورداستفاده81 3-11 اعتبار درونی و برونی تحقیق.. 81 3-12 بررسی فروض مدل رگرسیون خطی کلاسیک... 82 3-12-2 وجود ناهمسانی واریانس.... 85 3-12-3 آزمون F و آزمون هاسمن.. 86 5-2 نتیجه گیری.. Error! Bookmark not defined. 5-3 مقایسه با تحقیقات مشابه. 103 5-5 پیشنهادات برای تحقیقات آتی.. 105 8 منابع فارسی...............124 9 منابع لاتین.........126 فهرست پیوست و ضمیمه ها پیوست 6‑3: خروجی نرمافزار Eviews حاصل از محاسبه ویژگیهای آماری متغیرها برای کل شرکتها116 پیوست 6‑10: خروجی نرمافزار Eviews حاصل از آزمون F لیمر برای الگوی 1 برای شرکتهای دارای حاکمیت بد. 121 پیوست 6‑11: خروجی نرمافزار Eviews حاصل از آزمون هاسمن برای الگوی 1 برای شرکتهای دارای حاکمیت بد. 121 پیوست 6‑13: خروجی نرمافزار Eviews حاصل از آزمون F لیمر برای الگوی 2 برای شرکتهای دارای حاکمیت بد. 123 پیوست 6‑14: خروجی نرمافزار Eviews حاصل از آزمون هاسمن برای الگوی 2 برای شرکتهای دارای حاکمیت بد. 123
فهرست جداول جدول 2‑1: جدول زمانی مهمترین رویدادها و وقایع حساس سرمایهی فکری.. 30 جدول 4‑1: میانگین، انحراف معیار، بیشینه و کمینه دادهها برای هر یک از متغیرهای پژوهش.... 98 جدول 4‑2: نتایج حاصل از آزمون F لیمر برای الگوی 1، شرکتهای دارای حاکمیت خوب... 99 جدول 4‑3: نتایج حاصل از آزمون هاسمن برای الگوی 1، شرکتهای دارای حاکمیت خوب... 100 جدول 4‑4: نتایج حاصل از برآورد الگوی 1، شرکتهای دارای حاکمیت خوب... 100 جدول 4‑5: نتایج حاصل از آزمون F لیمر برای الگوی 2، شرکتهای دارای حاکمیت خوب... 101 جدول 4‑6: نتایج حاصل از آزمون هاسمن برای الگوی 2، شرکتهای دارای حاکمیت خوب... 101 جدول 4‑7: نتایج حاصل از برآورد الگوی 2 برای شرکتهای دارای حاکمیت خوب... 102 جدول 4‑8: نتایج حاصل از آزمون F لیمر برای الگوی 1، شرکتهای دارای حاکمیت بد. 103 جدول 4‑9: نتایج حاصل از آزمون هاسمن برای الگوی 1، شرکتهای دارای حاکمیت بد. 103 جدول 4‑10: نتایج حاصل از برآورد الگوی 1 برای شرکتهای دارای حاکمیت بد. 103 جدول 4‑11: نتایج حاصل از آزمون F لیمر برای الگوی 2، شرکتهای دارای حاکمیت بد. 104 جدول 4‑12: نتایج حاصل از آزمون هاسمن برای الگوی 2، شرکتهای دارای حاکمیت بد. 105 جدول 4‑13: نتایج حاصل از برآورد الگوی 2 برای شرکتهای دارای حاکمیت بد. 105 جدول 5-1: نتایج تحقیق............99 1 فصل اولمقدمه و کلیات تحقیق 1-1 مقدمه کمیته بازل[1] توجهات را معطوف نیاز مبرم به مطالعه، فهم و بهبود حاکمیت شرکتی در مؤسسات مالی نموده است. پیام اصلی کمیته بازل این است که حاکمیت شرکتی خوب کارایی نظارت را افزایش میدهد. علاوه بر این کمیته معتقد است حاکمیت شرکتیبرای ضمانت سیستم مالی صحیح موردنیاز است. با افزایش رقابت جهانی و پیشرفت تکنولوژی، سیستمهای حسابداری سنتی با مشکلاتی روبرو شدهاند. یکی از این مشکلات اساسی، عدمکفایت و ناتوانی آنها در سنجش و ملحوظ نمودن سرمایههای فکری در صورتهای مالی شرکتها است. در عصر جدید، تنها با تکیهبر سرمایههای فیزیکی و داراییهای مشهود نمیتوان به کارایی و بهرهوری رسید، بلکه در بدبینانهترین حالت تولید نیز، بایستی سرمایههای فکری را مدنظر قرارداد تا از این طریق بتوان بر مزیتهای رقابتی شرکتها افزود. به تعبیری، سرمایههای فکری بهعنوان سرمایه واقعی و جزء استراتژیکیترین سرمایههای سازمانهای عصر حاضر بهویژه برای مراکز پژوهشی و سازمانهای دانشمحور، مطرح میباشند. لذا سازمانهای دانشمحور، جهت کسب مزیت رقابتی پایدار، نیازمند شناسایی و مدیریت آگاهانه و نظاممند سرمایههای فکری خود میباشند. ارزش سرمایه فکری برابر با تفاوت ارزش بازار و خالص ارزش دفتری شرکت است. ادوینسون و سولیوانکه از پیشگامان پژوهش درزمینه سرمایه فکری بهحساب میآیند، تفاوت بین ارزش بازار و ارزش دفتری را بهعنوان ارزش سرمایههای فکری تعریف میکنند. با توجه به این دیدگاه، سرمایه فکری از سرمایه انسانی و سرمایه ساختاری تشکیلشده است. به اعتقاد ادوینسون و مالونه، جایگاه ارزش از ادغام سه نوع سرمایه فوقالذکر جهت نیل به نتایج مطلوب ایجاد میگردند. در درون این جایگاه ارزش، سرمایه فکری شرکت دارای خواصی به شرح زیر میباشد: 1. سرمایه فکری میتواند مانند اختراع ثابت و یا مانند ظرفیتهای انسانی منعطف باشد. 2. سرمایه فکری میتواند هم شامل ورودیها و هم شامل خروجیهای فرآیند ایجاد ارزش باشد، لذا سرمایه فکری دانشی است که میتواند به ارزش تبدیل شود و یا محصول نهایی فرآیند انتقال دانش باشد. 3. سرمایه فکری از کنش و واکنش سرمایههای انسانی، سرمایه ساختاری و سرمایه مشتری ایجاد میشود. 4. ارزش مستقیماً و بهتنهایی از طریق یکی از این عوامل ناشی نمیشود، بلکه تنها از طریق برقراری تعاملی نظاممند و بهینه میان این سه جزء ایجاد میگردد. با ورود سرمایهگذاران شرکتی، تفکر غالب بر عملکرد شرکت، کسب سود و عملکرد بهتر میباشد. نتایج آنان نشان میدهد که مالکیت شرکتی بهگونهای مثبت و معنیداری با عملکرد شرکت ارتباط دارد؛ یعنی با حضور مؤثر مالکان شرکتی در ساختار مالکیت شرکتها، عملکرد شرکتها بهتر میشود. چون این نوع از سرمایه گذارن به دنبال سود و عملکرد بهتر هستند و بانفوذ و کنترلی که در ساختار مالکیت شرکتها به دست میآورند، به دنبال محقق کردن این هدف برمیآیند. طراحی نظام راهبری شرکتی بهعنوان راهکاری است که موجب ترغیب شرکتها در استفاده کارآمد از منابع میشود. پیچیدگی روابط اقتصادی و اجتماعی در بنگاههای اقتصادی و بروز تضاد منافع در حوزههای مختلف میان گروههای مختلف ذینفعان، نیاز به استقرار نظام حاکمیتی را برای حمایت از منافع ذینفعان دوچندان میسازد. هر کشور با توجه به نوع فرهنگ، زمینه تاریخی، فضای حقوقی و نهادهای حاکم بر آن دارای چارچوب خاص خود برای حکمرانی میباشد. در کشور ما طی چند سال اخیر، کوششهایی برای شناساندن ماهیت نظام حاکمیت شرکتی و اهمیت آن از بعد نظارت بر بنگاههای اقتصادی صورت پذیرفته است. سازمان بورس و اوراق بهادار ایران نیز در راستای افزایش نظارت بر بازار سرمایه و شرکتهای سهامی عام، گامهایی در این خصوص برداشته است ولیکن از بعد قوانین و مقررات، فعالیت و اقدامات خاصی برای نهادینه کردن این مقوله در سطح شرکتها اعمال آن در بازار سرمایه صورت نگرفته است و صرفاً آییننامهای تحت عنوان «نظام راهبری شرکت » در سازمان بورس اوراق بهادار تهیه و ارائهشده است و هیچگونه الزام و اجباری برای اجرا و بهکارگیری آن وجود ندارد. ارزش بازار سهام شرکتها میتواند متأثر از عوامل گوناگونی باشد که تاکنون تعداد زیادی از این عوامل در تحقیقات و متون مختلف موردبحث و بررسی قرارگرفته است. هدف اصلی گزارشگری مالی کمک به استفادهکنندگان بهویژه سرمایهگذاران در تصمیمگیریهای اقتصادی است و ارزیابی ارزش شرکت، مبنای اصلی تصمیمات اقتصادی سرمایهگذاران قرار میگیرد؛ بنابراین ارزیابی سودمندی اطلاعات حسابداری در ارزشیابی سهام یا مربوط بودن اطلاعات حسابداری به ارزش شرکت که در تحقیقات اخیر موردتوجه زیادی قرارگرفته، بهعنوان یک الگوی اصلی در تحقیقات حسابداری مالی مطرحشده است. لذا با توجه به اهمیت موضوع بر آن شدیم تا اثر حاکمیت شرکتی بر رابطه بین سرمایه فکری و ارزش بازار شرکتها را بررسی کنیم. 1-2 بیان مسئلهیکی از مشکلات اساسی سیستمهای حسابداری سنتی، عدمکفایت و ناتوانی آنها در سنجش و ملحوظ نمودن ارزش سرمایههای فکری در صورتهای مالی شرکتها است. امروزه در جوامع دانشمحور کنونی، بازده سرمایههای فکری به کار گرفتهشده، بسیار بیشتر از عملکرد مالی به کار گرفتهشده، اهمیت یافته است. این بدان معنی است که در مقایسه با سرمایه فکری، نقش و اهمیت سرمایههای مالی در تعیین قابلیت سودآوری پایدار کاهش چشمگیری یافته است. به دلیل اهمیت نسبی سرمایههای فکری در عملکرد شرکتها این سؤال در ذهن پژوهشگر شکل گرفت که چه رابطهای بین سرمایههای فکری و عملکرد شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران وجود دارد و قدرت توضیح دهندگی مدلهای مختلف تعیین سرمایه فکری در عملکرد شرکتها و تأثیر مکانیزم های حاکمیت شرکتی بر قوت این رابطه چگونه است. نظام حاکمیت شرکتی برتر منجر به بهبود در سیستم پاسخگویی، تقویت کنترلهای داخلی، به حداقل رساندن خطر تقلب و معاملات غیرمجاز توسط مدیران شرکت میشود، در کنار اینکه باید این اطمینان را به وجود آورد که تمام عملکرد و فعالیتهای شرکت با قوانین و مقررات مربوطه تطابق دارد و ریسکی از این ناحیه متوجه شرکت نیست. داشتن یک هیئتمدیرهای قابلاعتماد میتواند در اجتناب از تعارضات خانوادگی، جذب استعداد و گسترش شهرت و ارزش سازمان مؤثر باشد. یک هیئتمدیره خوب میتواند همچنین در جذب شرکا، افزایش سرمایه و تقویت برقراری یک شراکت قابلاعتماد با سهامداران، سازنده باشد. صاحبنظران و سیاستگذاران اقتصادی بر این باور هستند که نظام بنگاهداری کشور چه در بخش دولتی و چه در بخش خصوصی دارای چالشهای فراوان ازلحاظ اداره، نظارت و کنترل یا به عبارتی از دیدگاه نظام حاکمیت شرکتی هستند و نهاد حاکمیتی هر بنگاه اقتصادی از کارایی لازم برخوردار نیست. در بسیاری از شرکتها شاهد تغییر دائمی اعضای هیئتمدیره، عدمتغییر اعضای هیئتمدیره به مدت طولانی، قرارهای مهم خارج از برنامه و غیررسمی برای تصمیمگیریهای استراتژیک، عدم شفافیت بین اعضای هیئتمدیره، استقلال ناکافی در اعضای هیئتمدیره بهویژه در شرکتهای هلدینگ، بیتوجهی اعضای هیئتمدیره به فعالیتهای شرکت و حمایت بیقیدوشرط از همهکارهای مدیریت اجرایی هستیم. لذا با توجه به مشکلات ذکرشده به بررسی روابط میان سرمایه فکری بهعنوان عامل مستقل، ارزش بازار شرکتها بهعنوان عامل وابسته و حاکمیت شرکتی بهعنوان عامل مداخلهگر پرداختیم. جامعه آماری موردنظر شرکتهای موجود در سازمان بورس اوراق بهادار میباشد. 1-3 اهمیت موضوعتمامی سازمانها علاقهمندند تا هزینههای خود را در زمینههای مختلف به حداقل برسانند. میدانیم بخشی از این هزینهها مربوط به نیروی انسانی سازمان میباشد؛ که عامل مربوط سرمایه فکری مرتبط با نیروی انسانی که بهنوعی جزء سرمایههای نامشهود موجود در سازمان میباشد موردبررسی قرار میگیرد و همچنین عامل حاکمیت شرکتی که ضعف آن مشکلاتی از قبیل تغییر دائمی اعضای هیئتمدیره، عدمتغییر اعضای هیئتمدیره به مدت طولانی، قرارهای مهم خارج از برنامه و غیررسمی برای تصمیمگیریهای استراتژیک، عدم شفافیت بین اعضای هیئتمدیره، استقلال ناکافی در اعضای هیئتمدیره بهویژه در شرکتهای هلدینگ، بیتوجهی اعضای هیئتمدیره به فعالیتهای شرکت، به وجود آمدن مسئله تضاد نمایندگی بین مدیریت شرکت و سهامداران، ناتوانی در تفویض بهجا و شایسته کارکنان و غیرهام باشد که این موارد هزینههای جدی را به شرکت وارد میکند. حاکمیت شرکتی چنانچه بهدرستی برقرار شود میتواند اهرمی باشدکه شرکتها را هدایت و کنترل کند و سبب ایجاد شفافیت، کنترل ریسک، مصرف بهینه منابع، مسئولیت اجتماعی شرکتها و درمجموع روابط بین شرکا و بهبود عملکرد بنگاهها، از موضوعها و وظایف حاکمیت شرکتی است. در این تحقیق قصد داریم با توجه به نقش سرمایههای فکری موجود در سازمان و همچنین عامل مهم و تأثیرگذاری چون حاکمیت شرکتی به بررسی روابط بین آن دو با در نظر گرفتن عاملیت ارزش بازار شرکتی بهعنوان متغیر وابسته بپردازیم. 1-4 اهداف پژوهشدر تحقیقات این حوزه به بررسی تأثیر حاکمیت شرکتی بر رابطه بین و سرمایهی فکری و ارزش بازار شرکتها بهصورت تکی بررسی شد اما این سه در کنار یکدیگر موردبررسی نبودهاند. این پژوهش به دنبال یافتن رابطهی این سه در بازار مالی ایران است و به دنبال یافتن پاسخ این سؤال است که آیا حاکمیت شرکتی میتواند بر رابطه و قوت رابطه سرمایه فکری و عملکرد شرکت یا همان ارزش بازار تأثیر گذارد یا خیر. 1-5 قلمرو تحقیق1-5-1قلمرو زمانیاین پژوهش مربوط به بازه زمانی 1387 الی 1391 میباشد. دادههای موردبررسی از پایان اسفندماه (30/12/xx13) هرسال گرفتهشده است. 1-5-2قلمرو مکانیتمامی دادهای موردبررسی در این پژوهش از سایت کودال و همچنین سایت سازمان بورس اوراق بهادار جمعآوریشده است. 1-5-3قلمرو موضوعیموضوع انتخابی با ایجاد ارتباط میان سه حوزه حاکمیتی، دانشی و بازار سروکار دارد بهگونهای که به بررسی اثر حاکمیت شرکتی بر رابطه بین سرمایه فکری و ارزش بازاری شرکتها پرداخته است. در بررسی ارتباط بین این سه عامل حوزه حاکمیتی بیشتر به مسائل نحوهی مدیریت بنگاهها، حوزه دانشی به سرمایههای دانشی سازمان که در این تحقیق اشاره سرمایه فکری دارد و بحث بازاری همان عاملیت ارزش بازار شرکتی بهعنوان عامل وابسته در نظر گرفتیم. 1-6 پرسشها و فرضیات تحقیقبا توجه به اینکه مطالعه موردی سازمان بورس اوراق بهادار میباشد دادههای موردبررسی از سایت بورس و سایتهای مرتبط با سازمان بورس استخراجشده است. با توجه به زمانبر بودن بررسی تمامی شرکتهای موجود در بورس، به بررسی 100 شرکت موجود در سازمان بورس اوراق بهادار طی سال مالی 1387 الی 1391 پرداختیم. در این پژوهش با دو پرسش اصلی و شش پرسش فرعی از قبل پرسش اصلی مواجهیم:
1-1. رابطه معنیداری میان اجزای سرمایه انسانی و ارزش بازار در شرکتهایی که حاکمیت شرکتی خوب دارند، وجود دارد. 1-2. رابطه معنیداری میان اجزای سرمایه فیزیکی و ارزش بازار در شرکتهایی که حاکمیت شرکتی خوب دارند، وجود دارد. 1-3. رابطه معنیداری میان اجزای سرمایه ساختاری و ارزش بازار در شرکتهایی که حاکمیت شرکتی خوب دارند، وجود دارد.
2-1. رابطه معنیداری میان اجزای سرمایه انسانی و ارزش بازار در شرکتهایی که حاکمیت شرکتی بد دارند، وجود دارد. 2-2. رابطه معنیداری میان اجزای سرمایه فیزیکی و ارزش بازار در شرکتهایی که حاکمیت شرکتی بد دارند، وجود دارد. 2-3. رابطه معنیداری میان اجزای سرمایه ساختاری و ارزش بازار در شرکتهایی که حاکمیت شرکتی بد دارند، وجود دارد. 1-7 کاربردهای پژوهشمیدانیم که بانکها به دلیل سیستمهای اقتصادی که در آنهافعالاند با مشکلات و موانعی در سطح انجام امور تجاری خود مواجهاند که وظیفه حاکمیت شرکتی در این تنگنا خود را نشان میدهد و با چنین مشکلاتی دستوپنجه نرم میکند و سعی در رفع آنها دارد. هدف اصلی قانونگذار که سعی در کاهش ریسک سیستماتیک دارد، ممکن است باهدف اصلی سهامداران که سعی و خواستشان افزایش ارزش سرمایهگذاریشان است در تضاد باشد. نقش هیئتمدیره بهعنوان مکانیزم حاکمیت شرکتی در بانکها با دیگر هیئتها تفاوت دارد و این تفاوت ناشی از رقابت محدودتر در این صنعت، قوانین سفتوسخت تر و عدم تقارن اطلاعاتی بالاتر است که ناشی از ویژگیها و وظایف خاص این است، میباشد؛ بنابراین، هیئتمدیره یک مکانیزم کلیدی در نظارت بر رفتار مدیران است و به آنها در تدوین استراتژی و اجرا کمک میرسانند. دانش خاص مدیران در مورد پیچیدگی تجارت بانکداری به آنها کمک میکند تا بهصورت کارا و بهینه مدیران را نظارت کرده و به آنها توصیه نمایند. شرکتهایی که سرمایه فکری را بهطور مؤثر اندازهگیری، گزارش و مدیریت میکنند، مزیت رقابتی برای خود ایجاد میکنند چراکه همه داراییهای خود را اعم از مشهود و نامشهود شناسایی کردهاند و لذا در وضعیت بالقوه کامل برای استفاده حداکثری از داراییهایشان هستند. علاوه بر این، درک ارزش واقعی تمام داراییها، انعکاس صحیحی از ثروت شرکت بوده و در راستای هدف ارائه اطلاعات شفاف به سهامداران، سرمایهگذاران بالقوه و تحلیلگران بازار میباشد. حاکمیت شرکتی نهتنها برای شرکتهای بزرگ تجاری بلکه برای شرکتهای کوچک و متوسط، بنگاههای خانوادگی و حتی برای مؤسسات غیرانتفاعی مناسب است؛ چراکه هریک از این مؤسسات، وابسته به دسترسی پایدار به منافع دیگر سهامداران است و از هدایت و نظارت متوازن سود میبرند، بنابراین داشتن یک هیئتمدیرهای قابلاعتماد میتواند در اجتناب از تعارضات خانوادگی، جذب استعداد و گسترش شهرت و ارزش سازمان مؤثر باشد. یک هیئتمدیره خوب میتواند همچنین در جذب شرکا، افزایش سرمایه و تقویت برقراری یک شراکت قابلاعتماد با سهامداران، سازنده باشد. لذا بررسی ارتباط و نقش حاکمیت شرکتی خوب یا بد در نگاه مدیریت به سرمایههای فکری سازمان تأثیر گذاشته و این موجبات پیشرفت سازمان به سمت چالاکتر شدن و همچنین دانشیتر شدن را سوق خواهد داد که درنهایت منجر به کاهش هزینههای اضافی و افزایش بازدهی سازمان میشود. |