رابطه بین درک شنیداری و به کارگیری راهبردهای فراشناختی، شناختی و اجتماعی عاطفی بر اساس عملکرد فارسی آموزان غیرایرانی
چکیده پژوهش حاضر به بررسی رابطه بین درک شنیداری و بهکارگیری راهبردهای فراشناختی، شناختی و فهرست مطالب -1-3شیوههای سنجش راهبردهای زبان آموزی.. 8 -1-4طبقهبندیِ راهبردهای زبانآموزی.. 9 -1-8 پرسشها و فرضیههای پژوهش.. 12 -1-10 مفاهیم و اصطلاحات تخصصی.. 14 مبانی نظری و پیشینه پژوهش.. 16 -2-1-2 فراگیری مهارتهای زبان دوم از دیدگاه شناختی.. 17 -2-1-3مهارت شنیدن در زبان اول و دوم.. 19 -2-1-4 اهمیتشنیدندرفراگیریزباندوم.. 20 -2-1-5اهمیت فراشناخت در درک شنیداری.. 21 -2-1-6 الگوهایپردازشیشنیدن.. 26 -2-1-6-1پردازشبالابهپایین: دانشپیشین.. 26 -2-1-6-2دانشپیشین: دانشطرحوارهایوبافتی.. 27 -2-1-6-3دانشپیشین: سازماندهندهیمقدم.. 28 -2-1-6-4پردازشپایینبهبالا: دانشزبانی.. 30 -2-1-6-5تعاملدانشزبانیودانشپیشیندرجبرانکاستیهایدرکشنیداری 31 -2-1-7 شنیدن تعاملی و غیرتعاملی.. 32 -2-1-8تفاوت متون کتبی و شفاهی: تفاوتها و دشواریها.. 34 -2-2-2تعاریف راهبردهای زبانآموزی.. 37 -2-2-3راهبردهایزبانآموزیازدیدگاهشناختی.. 39 -2-2-4شیوههای یادگیری و راهبردهای زبانآموزی.. 41 -2-2-5طبقهبندی راهبردهای زبانآموزی.. 42 -2-2-6 عوامل تأثیرگذار به کارگیری راهبردها.. 44 -2-2-7راهبردهای فراشناختی، شناختی و اجتماعی- عاطفی.. 51 -2-2-8 روشهای سنجش راهبردهای شنیداری.. 54 -2-2-8-1راهکارهایمبتنیبرگذشته (پرسشنامهها،مصاحبهها).. 54 -2-2-9 جمعبندیمطالببخشراهبردهایزبانآموزی.. 58 -2-3-2رابطه بین درک شنیداری و راهبردهای شنیداری.. 59 -2-3-2به کارگیری راهبردهای شنیداری، تفاوتها و رفتارها.. 64 -2-3-3راهبردهای شنیداری و دانش پیشین.. 66 -2-3-4آموزش راهبردهای شنیداری و درک شنیداری.. 72 -2-3-5 تعامل راهبردها در درک شنیداری.. 77 -3-4-1-1 انتخابمتنشنیداری.. 83 -3-4-1-4ضبطکردنازرادیووتلویزیون.. 85 -3-4-1-7پاسخهایچندگزینهای.. 86 -3-4-2 پرسشنامه راهبردهای شنیداری.. 88 -3-4-2-1پایاییپرسشنامهشنیدن.. 90 -3-5 روش اجرای آزمون و گردآوری دادهها.. 90 -5 -5 پیشنهادهایی برای پژوهشهای آتی.. 121 واژنامه فارسی به انگلیسی.. 129 واژنامه انگلیسی به فارسی.. 133 پرسشنامه راهبردهای شنیداری.. 141 فهرست جدولها جدولشماره2: رتبهمیانگینبهکارگیریراهبردهایفراشناختی،شناختیواجتماعی–عاطفی 96 جدولشماره3: سطحمعناداریبهکارگیریراهبردهایفراشناختی،شناختیواجتماعی–عاطفی 96 جدولشماره5: مقایسهمیانگینراهبردهایفراشناختی،شناختیواجتماعی–عاطفیدردوگروهموفقوناموفق.. 98 جدولشماره6: میانگینبه کارگیریمجموعهتفصیلیراهبردهایفراشناختیوشناختیدردوگروهموفقوناموفق.. 99 جدولشماره7–مقایسهمیاگینمجموعهراهبردهایفراشناختیوشناختیدردوگروهموفقوناموفق 100 جدولشماره8: تعداددوگروهجنسیتیزنانومردانازبین45فارسی آموز.. 102 جدولشماره9: میانگینبه کارگیریراهبردهایفراشناختی،شناختیواجتماعی–عاطفیدردوگروهجنسیتیزنانومردان.. 102 جدولشماره 11: میانگینمجموعهراهبردهایفراشناختیوشناختیدردوگروهزنانومردان 104 جدولشماره12: مقایسهمیانگینمجموعهتفصیلیراهبردهایفراشناختیوشناختیدرگروهمردانوزنان.. 105 جدولشماره13: تعدادفارسی آموزانباملیتهایمختلف.. 106 جدولشماره14: ملیتفارسی آموزاندردوگروهعربوغیرعرب.. 107 جدولشماره17: میانگینمجموعهتفصیلیراهبردهایفراشناختیوشناختیبین45فارسیآموزدردوگروهملیتیعربوغیرعرب.. 109 جدولشماره18: مقایسهمیانگینراهبردهایفراشناختی،شناختیواجتماعی- عاطفیدردوگروهملیتیعربوغیرعرب.. 110 فصل1مقدمه پژوهش-1-1مقدمهراهبردهای شنیداری یکی از مؤلفههایی است که به درک شنیداری کمک میکند.
در این زمینه، از منظر نظری و کاربردی خلأ وجود دارد و دستیابی به
یافتههای دقیق مستلزم پژوهش گسترده است. گرچه در سالهای اخیر در سراسر
دنیا پژوهش در زمینه راهبردهای زبانآموزی روند رو به افزایشی داشته است،
اما میزان مطالعات مربوط به درک شنیداری چندان چشمگیر نبوده است و دامنه
پژوهش در زمینهی وقتی درباره فراگیری زبان مادری صحبت میکنیم، معمولاً ترتیبِ شنیدن، صحبت کردن، خواندن و نوشتن درباره مهارتهای چهارگانه منطقی بهنظر میرسد. اهمیت شنیدن نه فقط به آن دلیل است که اولین مهارتی است که در زبان اول فراگرفته میشود، بلکه این مهارت بیش از سایر مهارتها به کار گرفته میشود. بهطور متوسط افراد دو برابر آنچه صحبت میکنند، چهار برابر آنچه میخوانند و پنج برابر آنچه مینویسند، میشنوند (هولدن[1]،259:2004). تا پیش از سالهای 1970، شنیدن فعالیتی غیرپویا محسوب میشد و در کلاسهای درس زبان اهمیت کمتری برای آن قائل بودند. امروزه شنیدن فعالیتی پویا تشخیص داده میشود که برای فراگیری زبان دوم بسیار حائز اهمیت است (هولدن، 256:2004). در مهارت شنیدن با پیام شفاهی یا گفتار سروکار داریم. دریافت گفتار در سه مرحله صورت میپذیرد. در مرحله اول، یعنی مرحله دریافت، شنونده باید تشخیص دهد صداهایی که میشنود، پیام زبانی هستند و نه اصواتی نامفهوم؛ یعنی او باید تشخیص دهد صداهایی که میشنود عناصری از یک نظام زبانی هستند. در مرحله دوم، مرحله تحلیل، شنونده صورتهای واژگانی و نحوی را شناسایی میکند و آنها را سازماندهی میکند. در مرحله سوم، مرحله کاربرد، پیام شنیداری را برای نگهداشتن در حافظه بلندمدت از نو رمزگشایی میکند و میان اطلاعات جدید و اطلاعاتی که از پیش در ذهن دارد، پیوند ایجاد میکند. این مراحل بسیار سریع انجام میشوند و با هم همپوشانیدارند (ریورز[2]، 82:1983). از این رو، درک شنیداری فرآیندی پویا تشخیص داده میشود که مستلزم فرآیندهای شناختی پیچیده است. سخنگویان بومی و زبانآموزان ماهر زبان دوم، این فرآیندهای پیچیده را به آسانی انجام میدهند. -1-2 بیان مسئلهدر سالهای اخیر، بر نقش اساسی شنیدن در آسان کردن زبانآموزی تأکید بسیار شده است. بنا به عقیده گری[3] (1975، به نقل از هولدن، 2004)، اولویت قائل شدن برای مهارت شنیدن، بهخصوص در مراحل اولیه آموزش زبان، بهرههای شناختی، عاطفی، بازدهی و کارآیی به دنبال دارد. شناختی به دلیل آنکه شنیدن مسیر طبیعی زبانآموزی را در زبان اول بازمیتاباند و این مسیر را هموار میسازد. عاطفی، از این روکه تأکید بر مهارت شنیدن و اولویت قائل شدن برای آن بهگونهای مزیتی روانشناختی محسوب میشود، چراکه زبانآموز برای تولید بیدرنگِ زبان تحت فشار نیست، میتواند با آرامش توجه خود را بر درک گفتار، بهبود مهارتهای شنیداری و درونی کردن واژهها و ساختار زبان متمرکز سازد، و از این طریق، دیگر مهارتهای زبانی پدیدار شوند. بازدهی، از این نظر که اگر زبانآموز مجبور نباشد بهسرعت بخش بزرگی از زبانی را که میشنود، تولید کند، در تدوین مطالب و مواد آموزشی با نگرشی منطقیتر روبهرو خواهیم بود؛ و کارآیی، از این رو که پژوهشها نشان داده است بزرگسالان 40 الی 50 درصد از زمان ارتباطی را صرف شنیدن میکنند،25 الی 30 درصد از این زمان را به صحبت کردن، 10 الی 15 درصد رابه خواندن و کمتر از 10 درصد را به نوشتن اختصاص میدهند. بنابراین میتوان نتیجه گرفت زبانآموزان از مهارت شنیدن بیش از دیگر مهارتها استفاده میکنند. از دیدگاه تاریخی، در پژوهشهای مربوط به زبان دوم، درک شنیداری کمترین توجه را به خود معطوف داشته است، با اینکه یکی از مهمترین مهارتهایی است که زبانآموزان به آن نیاز دارند. تا پیش از دهه 1970، درک شنیداری فعالیتی غیرپویا محسوب میشد و به آن توجهی نمیشد و فرض بر این بود که توانایی زبانآموز در درک زبان شفاهی کاملاً به شیوهای استنتاجی از طریق تکرار و تقلید تحقق مییابد. حتی کتاب یا متن آموزشی برای آموزش مهارت شنیدن وجود نداشت و گمان بر این بود که درک زبان شفاهی خودبهخودی صورت میپذیرد (وندرگریفت، 4:2004). به هرحال، امروزه پژوهشها در این زمینه نشانگر اهمیت شنیدن و راهبردهای شنیداری هستند. سازوکارِ پردازش کردن زبان شفاهی، درک کردن آن و پاسخ دادن به آن با توانایی، آسانی و اعتماد بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. نخستین پژوهشها درباره راهبردهای زبانآموزی نیز در سالهای 1970 انجام گرفت. روبین[5] (1975، به نقل از ماکارو[6]، 2007)، به بررسی ویژگیهای زبانآموزانِ خوب پرداخت. هدف وی شناسایی دشواریهای زبانآموزان ضعیف در مواجهه با فرآیند یادگیری بود و نه تمسخر کردن آنها به دلیل ضعیف بودن. بدین طریق، برخی ویژگیهای زبانآموزانِ کارآمد مشخص شد، میل به حدس زدن و میل به ارتباط برقرار کردن. با مطالعه راهبردهایی که زبانآموزان به کار میبستند، چنین نتیجه گرفته شد که میتوان به همه زبانآموزان کمک کرد تا موفق شوند. این ادعا، زیربنای بسیار مهمی برای سایر پژوهشها درباره راهبردهای یادگیریِ مهارتهای زبانی، از جمله شنیدن، ایجاد نمود و بیشتر پژوهشها بر مبنایِ تمایز عملکردِ زبانآموزانِ قوی از ضعیف بنیان نهاده شد. به عقیده اُتمن[7] و ونَتَس[8](20:2005)،
یکی از دلایل ناکارآمدی شنوندگان زبان دوم در پردازش گفتار از آنجا ناشی
میشود که زبان شفاهی شامل کلمات یا عباراتی است که شنونده میتواند
بهخوبی بشنود، اما نمیتواند بفهمد، زیرا بر نحو و نظام معنایی زبان احاطه
کامل ندارد و دانش واژگانی او نیز بسنده نیست؛ و زبان شفاهی خواهی نخواهی
حاوی واژههای ناآشناست. یکی دیگر از دلایل فقدان دانش پیشین[9]، دانش بافتی[10] و اجتماعی- فرهنگی درباره زبان هدف است که خود موانعی بر سر راه درک ایجاد دانش پیشین به تجربه و انتظارات زبانآموز از زندگی واقعی مربوط میشود. در بررسی مشکلات پردازشی زبانآموزان زبان دوم، اهمیت این دانش آشکار میشود. شنیدن صرفاً مستلزم مشخص کردن ویژگیهای زبانی متن شنیداری نیست، بلکه باید بین پیام شفاهی و آنچه شنوندگان از پیش درباره عنوان میدانند همخوانی ایجاد شود. در واقع، درک هنگامی تحقق مییابد که شنونده آنچه را میشنود درون بافت قرار دهد. بنابراین، شنوندگان در تلاش برای درک اطلاعات متون شفاهی باید فرآیندهای ذهنی متفاوت و بررسی و پژوهش درباره راهبردها محور مطالعات شناختی است. اومالی و شاموت[12] (1990) به راهبردهای زبانآموزی به مثابه مهارتهایی نگاه میکنند که در بدو امر به صورت دانش بیانی[13] کسب آکسفورد[19] (1990) بیشتر به عملکردِ ذهنیِ[20] راهبردها علاقهمند است و راهبردها را اعمال ویژهای درک شنیداری مجموعهای از مهارتهای عالیِ درهم ادغام شده است که همگی نقش مهمی در فرآیند یادگیری زبان و مهارتهای زبانیِ مرتبط دارند. بنابراین، آگاهی از راهبردهای شنیداری و لحاظ کردن آنها در امر آموزش به زبانآموزان کمک میکند حداکثرِ دروندادِ زبانی را که در معرض آن قرار میگیرند درک کنند. البته بهکارگیری صرف راهبردها مؤثر نمیافتد، بلکه نوع راهبردها و کاربردِ تلفیقی و منعطفِ راهبردهای فراشناختی و شناختی در افزایش درک شنیداری تأثیر دارد. 1 . Holden 1 . Rivers 2. Gary 1. Vandergrift 2. Rubin 3. Maccaro 1. Othman 2. Vanathas 3. prior knowledge 4.contextual knowledge 1. O’Malley & al. 2. Chamot 3. declarative knowledge 4. procedural knowledge 5. Anderson 6. cognitive stage 1. associative stage 2. autonomous stage 3. Oxford 4.mental action |